۱۳۸۸ اسفند ۹, یکشنبه

ایرانیان عرب نیستند

می گفت که "بزرگترین آرزوی یک برده، آزادی نیست، داشتن یک برده است". این که یک برده چنین حسی داشته باشد، قابل درک است. چون کسی از بردگان انتظار شعور و فرهنگ خیلی بالایی ندارد. اصولن آن ها در سطوح پایینی فکری نگاه داشته می شوند تا قابل کنترل تر باشند. بنابراین کل احساس اعتراض آمیز آن ها در نوعی "انتقام" خلاصه می شود، که "کاش ما هم می توانستیم همین کارهایی که ارباب با ما می کند را با فرد دیگری بکنیم". اغلب آن ها احتمالن این قدرت فکری را ندارند که به مفهوم بردگی خرده بگیرند و آن را رد کنند، و استدلال نمایند که چگونه نفس برده داشتن نوعی نقض حقوق انسانی برده است و بنابراین روندی مردود است. اما وقتی صحبت از یک ملت می شود، انتظارها خیلی بالاتر است. به خصوص ملتی که ادعاهایش گوش فلک را کر کرده است. با چنین اوصافی، اگر این ملت، نتواند هیچ فرهیخته تر از آن "برده" استدلال نماید و فکر بکند، باید به حال و روزش گریست، و چه دردناک است اگر خودت هم عضوی از این ملت باشی.

متأسفانه، ایرانیان که خود از مطرح ترین قربانیان تبعیض نژادی هستند، از بزرگترین اِعمال کنندگان آن نیز هستند. تقریبن هر ایرانی ای به راحتی به خود حق می دهد که خود را از افراد نژاد عرب برتر بداند، بدون آن که ذره ای به مفهوم خوابیده در پشت این فکر بیندیشد. چنین طرز فکری حتا در میان دوستان تحصیل کرده ی من، که از دانشگاه های سرآمد ایران فارغ التحصیل شده اند نیز به چشم می خورد. هر روز در فیس بوک می بینم که دوستی به فلان گروه "ایرانیان عرب نیستند" یا به بهمان گروه "نژاد من آریاست" پیوسته است، و نخوت، و انتقام جوییِ برده گونه، که در این عضو شدن ها پیدا و پنهان است، آزارم می دهد. تقریبن هر ایرانی ای که از قومیت فارس باشد، به سادگی بدیهی می داند که قومیت لُر یا تُرک اصولن از افرادی غالبن احمق تشکیل شده است. بسیار دیده ام قطعه فیلمی از رفتاری احمقانه از عده ای با چنین قومیت هایی در فضای مجازی پخش شده و دوستانِ تحصیل کرده ام در توضیح اش نوشته اند که "لُر اند دیگر!".

وقتی که اوبامای سیاه-چهره رأی اکثریت مردم آمریکای جهان-اولی را بُرد، محمد قوچانی در مقاله ای در مجله ی شهروند امروز (که امروز دیگر توقیف شده است) چه خوش نوشت که اگر یکی از هموطنان سیاه-چهره ی جنوبی ما در انتخاباتی برای رئیس جمهوری رقابت می کرد، مردم ما به رنگ پوستش مسخره اش می نمودند و هرگز بدو رأی نمی دادند. تأیید چنین طرز فکری را می توان در عالی ترین سطوح مدیریتی کشورمان، وقتی که مسئولین خشمگین ایرانی اوباما را "کاکاسیا" خطاب می کنند به روشنی دید؛ تلخی اش آن جا بیشتر می شود که دقت کنیم "کاکاسیا" عین آن لفظی ست که ایرانیان سفید-چهره برای مسخره کردن هموطنان سیاه-چهره ی جنوبی خودمان به کار می برند، و قبول تمسخر آمیز بودن آن برای اوباما، بدین معنی ست که پیش از آن پذیرفته ایم که آن هموطنان سیاه-چهره انسان هایی پست هستند.

در این جا باید تذکر دهم که جمله ای مانند "ایرانیان عرب نیستند" علاوه بر بار مفهومی نژادپرستانه ای که دارد، در ذات نیز "غلط" است، چرا که اتفاقن "ایرانیان"، "عرب" نیز هستند. عده ی زیادی از ساکنان جنوبی و جنوب غربی سرزمین ایران، که طبیعتن ایرانی نامیده می شوند و هموطنان ما هستند، از نژاد "عرب" هستند. همانطور که ایرانیان ساکن بخش های دیگر ایران، از نژادهای گونه گون دیگرند. نمی توانم تصور کنم که وقتی من از دیدن جمله ی "ایرانیان عرب نیستند" چنین متأثر می شوم، هموطن عرب من چه حالی خواهد داشت. این ها را بگذارید کنار این حقیقت که چه قدر این هموطنان ما طی جنگ هشت ساله کشته دادند، فقط برای این که "ایرانی" باقی بمانند. انصاف که می دهم آسان می توانم به آنهایی شان که دوست داشتند عراق سرزمینشان را از ایران جدا کند حق بدهم.

دوست دارم که همه ی مردم دنیا، و در اولویتی زبانی-فرهنگی، مردم کشور خود من، دقیق و عمیق بدانند که نژادپرستی چیست و چرا چنین مذموم است که راستان چنین بدش می دارند. استدلال ساده ایست، که هر ذهن بی طرفی می پذیردش: در هر نژادی، هم آدم خوب هست و هم آدم بد، هم باهوش هست و هم احمق، هم نیک هست و هم شرور، هم کم سواد هست و هم با سواد. به قول سعدی، "درختِ بلند است در باغ و پست". بنابراین ارائه ی گزاره های کلّی در مورد یک نژاد، قطعن در مورد عده ای از افراد آن نژاد صادق نخواهد بود، و بدین سان حقوق انسانی آن ها را پایمال خواهد کرد. پس هیچ گاه پسندیده نیست که در تقسیم بندی افراد، از نژاد آنان استفاده کنیم. تصریح می کنم که حتا اگر افراد نژادی دیگر، نژاد ما را به تمسخر بگیرند، پسندیده نمی دانم که در واکنش، ما نیز با نژاد آنان چنین کنیم. چرا که در این صورت خود را در حد آن برده ای که ذکرش رفت پایین آورده ایم. باید با اصل نژادپرستی مبارزه کرد، آن چنان که بایست با اصل برده داری.

۹ نظر:

  1. سلام هادی جان.
    مطالب وبلاگت رو خوندم و کاش بیشتر بود تا اینقدر زود تموم نمی شد. بازم سر می زنم اینجا . . .
    با آرزوی نیک روزی
    مجتبی سلطانعلیان

    پاسخحذف
  2. I'm completely agree with you
    very good, go on
    I will visit everyday and read and comment
    Thank U

    Ghaffar Keshavarz

    پاسخحذف
  3. از وقتی‌ آمدیم اینجا خیلی‌ زیاد این قضیه و بحث‌های نژاد پرستی شبیه به این ذهنمو مشغول کرده
    شاید بشه گفت از پایه ای‌ترین نشان‌های عقب ماندگی و تزلزل فکری ماست همهٔ اینا!
    و جالب اینه که گاهی خیلی‌ عجیب آدم رو گیر میندازه و درگیر می‌کنه.

    پاسخحذف
  4. besiar matne ghashang va nokte sanji bud, kheili lezzat bordam ham az sathe dide matn ham az inke mibinam bazia hanuz 'adat daran be fek kardan tu in jame'e ke ta'assob va taghlid harfe avvalo akharo mizane

    movaffagh bashi
    omid

    پاسخحذف
  5. makes sence, so meaningful
    racism creats vicious cycle. someone who is treated in this way, tryes to act others in the same way and
    ..
    they never think about run a way from this disaster mind
    maryam

    پاسخحذف
  6. کاملا درست نیست!!!مثلا کردها نه تنها در ترکیه , حتی در عراق و سوریه هم اعترافی به ملیت خود ندارن... اما در ایران اینگونه نیست وکرد خودش رو ایران می دونه و این رو در جنگ نشون داد که چگونه با کردهای عراق متحد شدند علیه عراق!!! خوب حق هم دارن چون حقوقشان در این کشورها چندان رعایت نمیشه, در ایران به جدا از نوع نظام حاکم, حقوق قومیت ها همیشه یکسان بوده....مثلا بسیاری از سیاستمدارامون از نژاد لر یا کرد و یا حتی عرب هستند.
    در ضمن ساختن جوک برای ترک ها یا مسخره کردن لر ها هیچ وقت نشانه نژادپرستی نیست اگر بود ما بایستی شاهد جنگ داخلی می شدیم, مثلا ما دیدیم که اصفهانی برای شیرازی جوک می سازن و برعکس هم........

    پاسخحذف
  7. تحلیلی که نوشتی رو می پسندم. اما به نظرم بعضی از نکات را در نظر نگرفته ای. در بسیاری از نقاط دنیا و قبل از جار و جنجالهای اخیر، هویت ایرانی به این تعبیر که ایرانیان مردمانی سلح جو و آرامش طلب هستند نا شناخته بود. این تعبیر در مقابل این مساله قرار می گرفت که شما نیز چون از منطقه ی خاور میانه هستید عرب هستید. در دنیا نژاد پرستی زیادی علیه عربهای وجود دارد که به دلیل گروه های تند رو مثل بن لادن شکل گرفته است. اطمینان دارم که افرادی که به گروه های اینچنینی می پیوندد بیشتر قصد رهایی از نژاد پرستی حاکم بر علیه اعراب را دارند و بیان اینکه نه ما مانند آنها خشونت طلب و افراطی نیستیم. علاوه بر این ایرانی ها به دلایل خشونت های اعراب در حمله به ایران زمین دل خوشی از آنها ندارند. به طور حتم این شامل عربهای ساکن ایران نمی شود.

    این دو دلیل به نظر من ریشه ی مقاوت ایرانی ها در برابر عرب شناخته شدن است.

    اینکه افراد خودشان را متعلق به یک قومیت یا فرهنگ بدانند و به آن افتخار کنند به نظر من چیزی نیست که از آن احساس تاسف کرد. اگر افراد از این فراتر بروند و به اقوام دیگر توهین کنند آنجاست که می توان اشکال گرفت و تلاش کرد در را اصلاح. به طور حتم ایرانی هایی هستند که در این زمینه تند رویهایی می کنند اما این به همه ی ایرانی ها قابل بست نیست.

    پاسخحذف
  8. بنام مزدا
    بسیار بسیار جستار پر اشتباه و مغلطه کارانه ای بود که نشان از کوته نگرشی شما بر آنچه نگاشته اید دارد،نمی اندیشم که آهنگ تازش داشته اید تا ایران دوستان را خار کنید،گویا بر شنیده ها و دیده هایی بس کرده و به سخن سرایی پرداخته اید
    اگر زمان یار باشد بزودی نوشتاری در پیرامون نوشته ی شما پیشکش میکنم.به تارنمای من بیایید و آن را بخوانید و پیرامون آن نا روایی ها که در نوشته تان بود و من بدانها پاسخ میدهم سخن خود را بگویید.
    باشد که نیک اندیشید

    رند پارسی
    www.avesta-iran.blogfa.com

    پاسخحذف

با پشتیبانی Blogger.