۱۳۸۹ آبان ۱۲, چهارشنبه

حجاب دل‌ربا

به تازه‌گی در مالزی، مراسم رونمایی از لباس‌های باحجاب و در عین حال دل‌ربا برگزار شده است. در این مراسم، به سیاق نمونه‌های «غیر اسلامی» که متداول‌ترند، از زنان ِ «مدل» برای پوشیدن این لباس‌ها استفاده شده‌است. نکته‌ی قابل تأمّل، اما، نه سیاقِ «غربی»یِ این مراسم، بلکه خودمتناقض بودن ذاتی ِ مفهوم ِ «حجاب ِ دل‌ربا» است.

حجاب، یا پوشانیدن بدن، که در اسلام بر زنان لازم است، هدف‌اش مخفی کردن ِ زیبایی‌های زن از چشم ِ «مردان ِ دیگر» است**. در استخراج موضوع حجاب از قرآن، عمومن از دو آیه استفاده می‌شود. آیه‌ی ۳۱ سوره‌ی نور می‌گوید: «و به زنان مؤمن بگو که چشمان خویش فروگیرند و شرم‌گاه خود نگه دارند و زینت‌های خود را جز آن مقدار که پیداست آشکار نکنند و مقنعه‌های خود را تا گریبان فرو گذارند و زینت‌های خود را آشکار نکنند، جز برای شوهر خود یا پدر خود یا پدر شوهر خود یا پسر خود یا پسر شوهر خود یا برادر خود یا پسر برادر خود یا پسر خواهر خود یا زنان هم‌کیش خود، یا بنده‌گان خود، یا مردان خدمت‌گزار خود که رغبت به زن ندارند، یا کودکانی که از شرم‌گاه زنان بی‌خبرند؛ و نیز چنان پای بر زمین نزنند تا آن زینت که پنهان کرده‌اند دانسته شود. ای مؤمنان همه‌گان به درگاه خدا توبه کنید، باشد که رستگار گردید» و آیه‌ی ۵۹ سوره‌ی احزاب می‌گوید «ای پیامبر، به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که چادر خود را بر خود فروپوشند تا شناخته نشوند و مورد آزار واقع نگردند و خدا آمرزنده و مهربان است». هدفِ قرآن واضح است. مقصود این است که زیبایی‌های زنان، دیده نشوند. پوشانده بودن بدن (و موی ِ) زن، هیچ ارزش «ذاتی‌ی ِ» دیگری ندارد. بنابراین اگر ترتیبی صورت بگیرد که یک زن، ظاهری دل‌ربا داشته باشد، اسلام این ظاهر را رد کرده و ممنوع می‌شمرد. این مردودیت ربطی به این نخواهد داشت که مو یا پوست آن زن آشکار نیست.

داستانی تمثیلی وجود دارد که می‌گوید در معبدی گربه‌ای وجود داشت که هنگام مراقبه‌ی راهب‌ها مزاحم تمرکز آن‌ها می‌شد. بنابراین استاد بزرگ دستور داد هر وقت زمان مراقبه می‌رسد یک نفر گربه را گرفته و به ته باغ ببرد و به درختی ببندد. این روال سال‌ها ادامه پیدا کرد و یکی از اصول عبادت در آن مذهب شد. سال‌ها بعد استاد بزرگ در گذشت. گربه هم مرد. راهبان آن معبد گربه‌ای خریدند و به معبد آوردند تا هنگام مراقبه به درخت ببندند تا اصول مراقبه را درست به جای آورده باشند. سال‌ها بعد استاد بزرگ دیگری رساله‌ای نوشت درباره‌ی «اهمیت بستن گربه».

داستان حجاب هم، حالا، همین شده است. خیلی‌ها که به اصطلاح «حجاب را رعایت می‌کنند»، سعی می‌کنند که هنوز به طریقی زیبایی‌های خود را نشان دهند. چنین افرادی باید متوجه باشند که این کارشان، با منطق ناسازگار بوده و بی‌معناست. عده‌ی معدودی از افراد را می‌شناسم، که در جوامعی چون آمریکا یا کانادا، تکه‌پارچه‌ای را به عادت همیشه، به عنوان روسری بر روی موهای خویش دارند، اما بخش بزرگی از موهایشان پیداست (به سبک کسانی که در ایران زنده‌گی می‌کنند و می‌خواهند که تکه‌پارچه‌ای روی موها داشته باشند تا بهانه دست پلیس ِ پوشش ندهند). لورن بوث، خواهرخوانده‌ی همسر تونی بلیر (نخست‌وزیر سابق انگلستان)، که برای شبکه‌ی انگلیسی‌زبان دولت جمهوری اسلامی ایران کار می‌کند، اخیرن با بوق‌وکرنا مسلمان شده، و همان تکه‌پارچه را، به همان سیاق ِ بی‌معنا، بر سر گرفته است.


پاورقی

** نگارنده عقیده دارد که این دستور، نوعی اعمال مالکیت مردانه بر زن است، و حقوق انسانی زن را نادیده می‌گیرد. هر زنی (و نیز هر مردی) باید حق داشته باشد که مستقل از فشارهای (پیدا و پنهان، مستقیم و غیرمستقیم، تاریخی و یا مقطعی‌ی ِ) بیرونی، نوع پوشش خویش را انتخاب کند. گسترش این بحث، موضوع این نوشته نیست.

۴ نظر:

  1. سلام

    با ادبیات به کاررفته کاری ندارم. راجع به محتوا حرف می‌زنم.
    چون در وسط متنت از «ناسازگاری با منطق» سخن گفتی، من هم از ابزار منطق استفاده می کنم. استدلال تو این مقدمات رو داره:
    الف) حجاب در اسلام از دو آیه ذکر شده استخراج می شود.
    ب) معنی «جلباب» در آيه دوم «چادر» است.
    ج) مقصود قرآن این است که زیبایی‌های زنان دیده نشود.
    د) وقتی مقصود قرآن این است که زیبایی‌های زنان دیده نشود، این زیبایی‌ها مستقل از عرف آن جامعه تعیین می‌شود (مقدمه‌ای که ناخودآگاه از آن استفاده کرده ای).
    ه) پوشاندن بدن هیچ ارزش ذاتی دیگری ندارد.
    و) اگر زنی به هر دلیل زیبایی‌اش نمایان باشد، اسلام آن را ممنوع می کند و «این مردودیت ربطی به آشکاری مو یا پوست ندارد!!».

    و بعد نتیجه گرفته ای که:
    «نمایان بودن بخشی از مو یا پوشیدن لباس‌هایی که زیبایی زن را نشان دهد (یا احتمالا آرایش بر صورت) از نظر اسلام مردود است».

    از بالا شروع می کنم. «الف» ات غلط است چون حجاب در اسلام مانند بسیاری دیگر از احکام اسلام تنها منبع استخراجش قرآن نیست.
    «ب» نیز مشکل دارد و بر سر معنی جلباب هنوز درگیری است. هرچند بسیاری ترجمه ها از جلباب به چادر یاد کرده اند اما بسیاری مفسرین چنین نظری ندارند.
    «ج» چرا مقصود قرآن این است؟ این را از کجا برداشت کرده ای؟ قرآن فقط گفته که زیبایی های زنان «آنهم به جز آن بخشش که به طور عادی پیداست» آشکار نشود. این بخشی که به طور عادی پیداست خودش کلی بحث دارد. اتفاقا نظر من اصلا این نیست که منظور قرآن این بوده که زیبایی های زنان آشکار نشود. برداشت من این است که پوشش زنان منجر به خودنمایی آنها نشود. به هر حال، مستقل از نظر من و تو، این برداشت شخصی ماست و اگر غلط باشد،‌ کل استدلال غلط خواهد بود.
    «د» هم به همان بخش «به جز آنچه به طور عادی آشکار است» بر می گردد. مثال آشکارش هم همین موی زنان در تهران است که اگر بخش کمی از آن از زیر روسری بیرون باشد در عرف ایران به چیزی عادی تبدیل شده.
    «ه» پوشاندن بدن هیچ ارزش ذاتی دیگری ندارد را کلا نمی فهمم. اما می توانم تصور کنم روزی همین دانشمندان عزیز دریابند که راه رفتن با بدن پوشیده فلان ضرر سرطانی را کاهش می دهد یا فلان قدر بر آرامش روانی جامعه اثر دارد (هرچند می توانم تصور کنم که این اتفاق هرگز نیفتد).
    «و» این نیز نظری است که تو در باب اسلام داری. به نظر من در دو سر طیف فوق (زن از خانه خارج نشود تا زن برهنه بر همه عرضه شود) اسلام یک حدی را برگیزده و آن را به پیروانش توصیه کرده. اولا اجبارش بر همگان تهفه ی نظام اسلامی ایران است نه اسلام، ثانیا، از دید درون دینی (که تو از این دید وارد بحث شده ای) این حد، حدی است که رفاه اجتماعی را بهینه می کند (مجموع سود برای خانواده منهای دردسر متحمله توسط زنان). کاری هم به این ندارم که آیا این دیدگاه مردسالارانه است یا نه و فقط می خواهم بگویم که اسلام زیبایی را مردود نمی داند و تنها برای آن حد تعیین کرده.

    و وقتی تمامی مقدمه هایت محل شبه اند، نتیجه اش باشد برای بعد!

    در باب حجاب به سبک تهرانی در کشور غربی اما بسیار می توان سخن گفت. اولا یک شخص به همان استدلال انتهایی خودت حق دارد پوشش‌اش را انتخاب کند، هر جور که دوست دارد و تو حق نداری از او ایراد بگیری. «اسلامی که او می فهمد این است». ثانیا حجاب سر در اسلام از دید برخی بزرگان آن (علامه حلی و علامه مجلسی) یا نیست و یا اگر هست عرفی است. ثالثا، یک نفر دوست دارد با حجابش دین‌اش را نشان دهد و این را در پوششی به سبک ایرانی می بیند. رابعا...

    همین!

    پاسخحذف
  2. الهام افراسیابی۲۵ آذر ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۵۰

    الف :منبع استخراج احکام و حجاب در واقع قران است درست است که چند منبع دیگر از جمله سنت و عقل و اجماع و احادیث متواتر هم وجود دارد ولی در واقع منبع تمامی اینها قران و تفسیر قران است که در سنت( سیره پیامبر و امامان ) و غیره وجود دارد.
    ب) جلابیب نوعی پوشش است شبیه چادر امروزی به صورتی که موها و گردن و دستها و پاهای استفاده کننده را می پوشاند.

    از نظر قرآن شکل خاصی از حجاب و پوشش که تأمین کننده حجاب حداکثری است «جلباب» نام دارد که در آیه زیر بیان شده است:

    «یا أیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لاِءَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیِبِهنَّ ذلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کَانَ اللّه ُ غَفُورا رَحیما؛

    ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلباب های خود را بر خویش فرو افکنند. این کار برای اینکه شناخته نشوند و مورد آزار و اذیت قرار نگیرند بهتر است (و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است.»

    مفهوم، اندازه، کارکرد و رنگ جلباب
    1ـ مفهوم جلباب
    اصل ریشه لغوی جلباب، «جیم»، «لام» و «باء» است که طبق نقل برخی کتاب های لغت مثل معجم مقاییس اللغه دارای دو معناست:

    معنای اوّل آوردن شی ء از جایی به جایی،

    و معنای دوم چیزی که شی ء دیگر را می پوشاند.

    جلباب از معنای دوم مشتق شده است. واژه جلباب (با کسر جیم) در اصل مصدر فعل رباعی «جلبب» است که از مصدر اسم ذات اراده شده، نام پوشش ویژه ای قرار گرفته است. تعبیر از اسم ذات به وسیله مصدر، باعث شده است که مبالغه در پوشاندن را بفهماند، به گونه ای که دلالت بر معنای پوشش بزرگ و کامل کند.

    یکی از واژه های قرآنی که اختلاف در تفسیر معنای آن وجود دارد، واژه جلباب است. چه بسا خاستگاه اختلاف، اختلاف آداب و رسوم و نوع پوشش ها براساس زمان ها و مکان های مختلف باشد.

    گفته شد که جلباب نام پوشش ویژه ای است؛ این پوشش چیست و ویژگی های آن چه می باشد؟ یکی از واژه های قرآنی که اختلاف در تفسیر معنای آن وجود دارد، واژه جلباب است. چه بسا خاستگاه اختلاف، اختلاف آداب و رسوم و نوع پوشش ها براساس زمان ها و مکان های مختلف باشد. مهم این است که بررسی شود جلباب هنگام نزول آیه به چه معنا و مفهومی بوده است. به رغم وجود اختلاف در تفسیر معنای جلباب حتی کسانی که تصریح کرده اند در معنای آن اختلاف است نیز قبول دارند که در اصل لغت به معنای پوشش گسترده و فراگیر است که ظاهر و روی همه بدن را می پوشاند

    پاسخحذف
  3. الهام افراسیابی۲۵ آذر ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۵۷

    در این دو مورد فوق اقا ی اکبر پور استدلالهای شما بیشتر شبهه داشت تا نظرات نویسنده متن
    البته ج و د و ه و و هم بماند

    پاسخحذف
  4. واقعا عالی بود هادی
    قشنگ حرف دل منو گفتی
    منم در تعجبم از کسایی که در کشوری آزاد بازم روسری هاشونو ناقص سرشون می کنن
    یا باید کامل ورداشت یا اینکه کامل درست سر کرد
    البته بماند که خیلیها هم در خارج به خاطر اجباری که از طرف خانواده دارن روسری سر میکنن و خود این کار هم تبلیغ بدی برای اصل حجابه

    شاد باشی

    پاسخحذف

با پشتیبانی Blogger.