۱۳۸۹ فروردین ۱۹, پنجشنبه

سبکِ بی سبکی

در دوره ی لیسانس، یک استاد الکترونیک داشتیم که حرف ها و نظرات جالبی داشت. از جمله ی نظرات ایشان این بود که "آدم ها اینرسی بالایی دارند" و توضیح می داد که "یعنی همیشه آدم ها دوست دارند شرایط موجود را حفظ کنند". نمونه های این نوع رفتار را می توان این سو و آن سو دید. همین که حمید هنوز دارد از خدمات ایمیل یاهو استفاده می کند، با این که می داند جی-میل خیلی بهتر است، از نمونه هایش است. حتا وقتی که از وضعی قدیمی به وضعی جدید می رویم، خیلی مایل ایم که به سرعت وضع جدید را "تثبیت" کرده و "دیوار" به دورش بکشیم. آن قدر سریع که گاه یادمان می رود که وضع جدید، اصلن قرار بود بدون دیوار باشد.

**********

محسن نامجو خواننده، نوازنده و آهنگ سازی است که خیلی ها دوستش دارند. یکی از مهمترین ویژگی های او این است که چارچوب های تعریف شده ی سبکی را این ور و آن ور کرد. نامجو با کارهایش، ساختارها را شکست، و مرزهای سبکی را برداشت. خیلی از مردم هم به دلیل همین "ساختار شکنی" او و کارهایش را دوست نداشتند. اما طرفداران بسیاری هم دارد که عاشق کارهایش اند. به نظر می رسید این طرفداران باید کسانی باشند که از سنت دیرینه ی "قید گذاشتن" بر فعالیت ها خسته اند و شادمان اند از پیدا شدن کسی که با بی پروایی مرزها را در می نوردد. اما چند روز پیش، ویدیویی* به کارگردانی مصطفا هروی برای یکی از آثار نامجو، گلادیاتور، ساخته شد. این ویدیو مانند موسیقی نامجو بود، یعنی قواعد و چارچوب های مقبول افتاده ی ذهن ها را پشت سر گذاشته بود. در ذیل آن ویدیو، یکی از طرفداران نامجو با انتقاد از صراحت جنسی ویدیو، گفته بود: "بگذارید تا نامجو، نامجو بماند". می بینید؟ به همین سادگی یادمان رفت که که نامجو یعنی "بی سبکی". فورن سبک اش کردیم، و فراتر رفتن از آن را محکوم نمودیم.

**********

یکی از مهمترین هدف های جنبش اعتراضی و آزادی خواهی مردم ایران، موسوم به جنبش سبز، حذف تک صدایی و مجال دادن به نظرات مخالف بود. ذهن های ایرانیان خسته شده از این که عده ای خود را "اصل" و دیگران را "منحرف" بخوانند. ایرانیان می خواهند جامعه ای در اندازند که در آن "زنده باد" بشنود "مخالف من". می خواهند که در آن عقیده ی یکایک افراد محترم باشد، و مصون از سرکوب و حذف. بنابراین این جنبش، مخالف تعریف مرز برای "صراط مستقیم" است و به مبارزه با کسانی می رود که خود را صراط مستقیم و دیگران را منحرف از آن می دانند. اما همین که کمی می گذرد، عده ای در درون همین جنبش، خود را "صراط مستقیم" جنبش سبز معرفی می کنند. حمید را متهم می کنند که او "جنبشِ سبز"ی نیست چون که تندروی می کند. خزر را متهم می کنند که آدمِ "جنبشِ سبز"ی حق ندارد به اسرائیل برود. بی سبکی، دوباره سبک می شود.

---------
توضیح *: تشکر می کنم از محمد عزیز، که تذکر داد به ویدیوی ذکر شده پیوند بدهم.

0 نظرات:

ارسال یک نظر

با پشتیبانی Blogger.