۱۳۹۲ آبان ۲۶, یکشنبه

گر حکم شود که سرقت ِ ادبی

یک سناتور ِ صاحب‌نام ِ آمریکایی به نام ِ «راند پال» - Rand Paul - افتاده توی دردسر و هَچَل، که سرقت ِ ادبی کرده. شرح ِ ماوقع اَش را که خوندم، دیدم که «گر حکم شود که» این سرقت ِ ادبیه، «در شهر هرآنچه هست» سرقت ِ ادبیه. کلی از استاتوس‌های ما توی فیس‌بوک همون اول ِ کار از دست می‌ره!

پته‌‌ی راند پال از آن‌جا ریخت روی آب که یه مجری تلویزیون، چهار تا جمله از یکی از سخنرانی‌هاش را توی ویکی‌پدیا پیدا کرد، و ماجرا چنان شلوغ شد که راند پال مجبور شد پاسخگویی کنه به اتهامات. این کافی بود تا لشگری از آدم‌های اهل ِ حساب شروع کنند به موشکافی تمام ِ آثار ِ‌ریز و درشت ِ راند پال، و طولی نکشید که قسمت‌هایی از یک‌کتابش و جملاتی از یک مقاله‌اش و امثال ِ این‌ها هم تو زرد از آب در اومدن.

جان استوارت، مجری ِ برنامه‌ی کمدی، در حال ِ دست‌انداختن ِ راند پال

یادم افتاد که موقع جلسه‌ی اولین رأی‌گیری ِ مجلس ِ ایران برای رأی ِ اعتماد به وزیرهای پیشنهادی ِ روحانی، من داشتم شبکه ِ خبر را نگاه می‌کردم و به طور تصادفی متوجه شدم که گوینده‌ی برنامه داره «شرح زندگی» ِ اون وزیران ِ پیشنهادی را، کلمه به کلمه، از روی ویکی‌پدیای فارسی می‌خونه. وقتی می‌خواست بره سراغ ِ وزیر ِ‌بعدی، من زودتر صفحه‌ی ویکی‌پدیاش را باز می‌کردم و مثل معلم‌ها می‌پاییدم که تپق می‌زنه یا نه!

اما اگر حَرَجی مهم‌تر روا باشه، بر ماست. همون‌طور که مطمینن من هم یه موقع‌هایی کرده‌ام، خیلی از استاتوس‌های فیس‌بوک که می‌بینم، تکرار جمله‌ی یه نفر دیگه‌اس، از این جمله‌های معروف که مثلن «مهم نیست که قشنگ نیستی، قشنگ اینه که مهم نیستی». خلاصه داشتم فکر می‌کردم که از نظر اخلاقی، حداقل وظیفه‌ی ما اینه که اگه جمله‌ای را می‌نویسیم که از خودمون نیست، بذاریمش توی گیومه، که مشخص بشه داریم نقل ِ قول می‌کنیم، و نه این‌که داریم حرف ِ‌دلمون را می‌زنیم.

0 نظرات:

ارسال یک نظر

با پشتیبانی Blogger.